کیمیاوی نگاهی خوش‌بینانه به انسان دارد/هنرمندی که فرزند زمانه است

برنامه نمایش و نشست نقد و بررسی سه فیلم مستند «یا ضامن آهو»، «تپه‌های قیطریه» و «پ مثل پلیکان» در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، برنامه نمایش و نشست نقد و بررسی سه فیلم مستند «یا ضامن آهو»، «تپه‌های قیطریه» و «پ مثل پلیکان» به کارگردانی پرویز کیمیاوی با حضور محمد مقدم مستندساز و پژوهشگر سینما و مهرداد فراهانی منتقد و پژوهشگر سینمای مستند، در قالب برنامه «شب‌های مستند» موزه سینما، عصر روز دوشنبه ۱۸ تیر ماه در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.

محمد مقدم در ابتدای این نشست گفت: کیمیاوی در فیلم‌های مستند خود سوژه‌هایی ویژه همچون افرادی تک افتاده را مورد واکاوی قرار می‌دهد. آخرین فیلم داستانی او یعنی «ایران سرای من است» نیز عناصری از تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی را با ترکیبی عجیب همراه می‌کند. او در دهه شصت میلادی در فرانسه سینما خوانده بود و تحت تاثیر جریان فیلمسازی آن زمان اروپا قرار داشت.

وی ادامه داد: هیج اثری منفک از زمان خود نیست و کیمیاوی زمانی که وارد ایران می‌شود، همچون یک توریست فرنگی به پدیده‌های مختلف نگاه می‌کند درحالی که به نظر می‌رسد او به صورت تصادفی با این فرهنگ و زبان آشنا است. بخش زیادی از تصاویری که در این اثر قابل مشاهده است، مشابه فیلم‌هایی است که افراد خارجی در خصوص چنین موضوعاتی ساخته‌اند. «یا ضامن آهو» فیلمی است که طی یک فرآیند شکل گرفته است و در آن خبری از ایده‌های منسجم و از پیش تعیین شده نیست و این مسئله، ایرادی برای یک فیلم به شمار نمی‌رود. فیلم دارای تدوینی خلاقانه است و با صدا فضاسازی می‌کند و به همین دلیل مخاطب خود را در یک محیط آشنا و در عین حال خیال انگیز قرار می‌دهد که انباشته از استعاره و تعبیر است. کیمیاوی فرزند زمانه خود بوده و این موضوع از مشاهده سیر فیلمسازی او قابل تشخیص است.

مقدم بیان کرد: «پ مثل پلیکان» از جمله آثاری است که تا سال‌ها می‌شود درباره آن صحبت کرد. به نظر من مرزی میان سینمای مستند و داستان پرداز وجود ندارد و آنچه این اثر را از باقی فیلم‌های کیمیاوی متفاوت می‌کند، تمرکزی است که روی فرد و انسان وجود دارد. کیمیاوی نگاهی خوش بینانه به انسان داشته و فیلم خود را با استعاره‌ای زیبا آغاز کرده و نوعی پیش آگاهی درباره زلزله‌ای که بیست و پنج سال بعد رخ می‌دهد، ارائه می‌کند. در آن مقطع قسمتی از این فیلم از بخش خبری تلویزیون پخش شد و بعد گوینده گزارشی را از زلزله ارائه کرد. کاراکتر این فیلم فراموش شدنی نیست و علی رغم مداخله کیمیاوی در دیالوگ‌ها، فیلم به دلیل حضور پرقدرت کاراکتر و ایجاد فضای عاطفی خاص، در حکم یک سند به شمار می‌رود.

زرفام فیلمبردار فیلم «پ مثل پلیکان» نیز گفت: آقای کیمیاوی در حال گوش دادن به صدای فیلم «مغول‌ها» در اتاق مونتاژ بودند. من در اتاق کناری او کار می‌کردم و صدای شخصیت فیلم به گوشم می‌رسید. به اتاق کیمیاوی رفتم و به او گفتم آسید علی میرزا کاراکتر بسیار جالبی است و می‌توان از او فیلمی ساخت. کیمیاوی فردای آن روز عازم طبس بود و من به همراه یک دستیار همراه او شدم. این فیلم به صورت کاملا اتفاقی ساخته شد و به سرانجام رسید.

در ادامه مهرداد فراهانی پژوهشگر سینمای مستند نیز گفت: در آثار یک فیلمساز مولف همیشه کدها و موتیف‌هایی قابل ردیابی است. در این مدت بسیاری از آثار کلیدی کیمیاوی را مورد مطالعه قرار دادم. فیلم از حیث تجربه معنوی مخاطب دارای اهمیت است و حتی نام آن یعنی «یا ضامن آهو» به گونه‌ای بوده که انگار از دریجه ذهن زائر به ماجرا نگاه می‌کند.

فراهانی با بیان اینکه صداگذاری این فیلم در حکم یک کلاس درس است، بیان کرد: در این اثر ما با فرد مواجه هستیم و در صحنه‌های مربوط به عزاداری، توده جمعیت قابل مشاهده است. فیلم «یا ضامن آهو» تجربه یک زائر را به ما منتقل می‌کند و گزارشی از یک زیارت است.

این منتقد عنوان کرد: در خصوص مستند یا داستانی بودن این آثار، به نظر می‌رسد که سازندگان این فیلم‌ها نسبت به منتقدان از درک صحیح‌تری برخوردار بودند. در حدود ۲ دهه است که در سینمای مستند با زندگی آدم‌های عادی مواجه هستیم و مستندهای پرتره دیگر محدود به مشاهیر نیستند. اما کیمیاوی در ۵۲ سال قبل به سراغ فردی می‌رود که نه تنها آدمی عادی است، بلکه مخاطب با او که حالتی جنون آمیز دارد، همدلی می‌کند. فیلمساز این فرد گمنام را از دل تاریخ جدا کرده و پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

در ادامه سعید رشتیان مستندساز پیشکسوت نیز گفت: در آن مقطع فیلمسازان موقعیت را بهانه‌ای قرار می‌دادند تا نظرات و استنباط خود را مطرح کنند و این رویه در سینمای مستند ایران باقی ماند. در دهه شصت فیلم سازان سفارش‌ها را موقعیت‌هایی برای خلق تجربه‌های شخصی خود قرار می‌دادند. من این دست از فیلم‌ها را بخشی از سینمای تجربی می‌دانم، چراکه در حوزه سینمای مستند و داستانی به معنای عام آن قرار نمی‌گیرند و این مرزها در چنین آثاری شکسته می‌شود. اگر از منظر تولیدی به سینما نگاه کنیم، چنین دسته بندی‌هایی حتما باید وجود داشته باشد چراکه روایتگری در شکل تولید سینمای مستند با داستانی بسیار متفاوت است.

در پایان ارد عطارپور فیلمساز مطرح سینمای مستند نقش نادر ابراهیمی در دیالوگ نویسی را از زرفام جویا شد و وی در پاسخ گفت: بیشتر دیالوگ‌ها در فیلم را شخصیت اصلی مطرح می‌کند و شرایط او به گونه‌ای نبوده است که بتواند دیالوگ‌های زیادی را حفظ کند. او فردی بی حوصله بود و نمی‌شد چندان با او به تمرین پرداخت. در نتیجه بیشتر دیالوگ‌های فیلم توسط بازیگر و کیمیاوی طراحی شده است.

در این نشست افرادی همچون محمد زرفام و پروانه مهیمن که از اولین فیلمبرداران سینمای ایران بودند و همچنین محمدعلی حسین نژاد و فخرالدین سیدی حضور داشتند.